رنگ در طراحی
هر رنگ چه احساسی را به بیننده القا کرده و یا چه پیامی را به مخاطب میرساند؟ آیا تاکنون به این مسئله پی بردهاید که رنگها کاملا با احساسات در ارتباطند و با دیدن هر شیء، پیامی که رنگ آن به ضمیر ناخودآگاه ما میرساند، باعث بروز احساسات مختلفی از قبیل شادی، غم، آرامش، هیجان، ترس، امنیت، اطمینان و … در ما میشود؟
تاثیر رنگ بر انسان و انتقال احساسات و معانی گوناگون با استفاده از روانشناسی رنگها امری اثبات شده و مورد پذیرش همگان است.
در دنیای امروز به هر جایی که نگاه میکنیم رنگهای زیادی را به چشک خواهیم دید ولی بدون توجه به روانشناسی رنگها احساسات مورد نظر طراحان به ما منتقل میشود.
حال اگر شما طراح گرافیکی وبسایت هستید و یا بعنوان مدیر تبلیغاتی یک شرکت فعالیت میکنید، شناخت و استفاده از روانشناسی رنگها چه تاثیری بر عملکرد و موفقیت تان خواهد داشت؟
معمولا نحوه بکار گیری رنگ در طراحی به دو طریق صورت می گیرد:
شیوه اول اینکه نمونه سازی و رنگ آمیزی کاملا طبیعی بوده و هنرمند خود را متعهد به رنگ آمیزی طبیعی اشیا و جانوران می نماید به طور مثال همیشه خیار را سبز و پرتقال را نارنجی رنگ آمیزی می نماید (شیوه رئالیسم). در شیوه دوم رنگ ها متناسب با احساس هنرمند از موضوع و در ارتباط با محتوی حسی آن انتخاب و استفاده می شود. در این شیوه استفاده از رنگ ها از قاعده و قانون خاصی پیروی نمی کند و بکارگیری این گونه رنگ ها با حالات روانی و موقعیت مکانی و زمانی در ارتباط می باشد که ممکن است رنگ طبیعی اشیا و اشکال نیز رعایت نشود.
علاوه بر فرم رنگ به خودی خود وسیله پر قدرتی برای بیان نیازهای درونی انسان ها می باشد. نقاشی برای کودکان نمونه روشنی از استفاده رنگهای متنوع و شاد (رنگهای درجه اول) می باشد که با افزایش سن کودک رنگها می تواند با ترکیبات مختلفی (رنگ های درجه دوم) نیز مورد استفاده قرار گیرد. در کودکستان کودکان ترجیح می دهند از رنگ های گرم و تند استفاده کنند البته کودکانی که در خانه و تحت نظارت شدید قرار دارند ناخودآگاه رنگ های سرد را انتخاب می نمایند. علت اصلی این تفاوت به تحریکات درونی آن ها بستگی دارد. هر رنگ از حیث روانی معنی خاصی دارد و ممکن است تحت تاثیر فرهنگ های مختلف و همچنین عوامل حسی و روحی هر ملت با یکدیگر متفاوت باشد.
اکثر مردم تمایز بین رنگ های گرم (قرمز،نارنجی،زرد و …) و رنگ های سرد (سبز، آبی، بنفش و …) را می شناسند و معتقدند که از نظر روانی این رنگ ها با یکدیگر متفاوت می باشند. یکی از مهمترین مسائل شناخت طول موج رنگ هاست، رنگ از امواج نورانی حاصل می شود و نوع خاصی از انرژی الکترومغناطیسی می باشد. دیدگان انسان فقط قادر به مشاهده نورهای با طول موج بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون است.
رنگ های گرم تحریک کننده، پر جنب و جوش، شادی بخش، الهام دهنده، روشنی بخش و … هستند. در حالی که رنگ های سرد بر عکس موجب فعالیت های انفعالی، سکون، بی حرکتی، تلقین کننده و غم و اندوه و … می باشند و در نمایش دور دست ها و عمق استفاده می شود. کاندینسکی در مورد اثر گذاری رنگها بر اندام بینایی و سیستم عصبی تحقیقاتی انجام داده است. به عقیده این هنرمند اگر رنگ زرد در یک شکل هندسی قرار گرفته باشد و بطور مستقیم به آن خیره شوید موجب هیجان، ناراحتی، کوفتگی و برانگیزاننده حالتی غضبناک می شود. اگر کیفیت عینی این رنگ تشدید شود امکان دارد برای چشم و مغز غیر قابل تحمل گردد. برعکس رنگ آبی انسان را به سوی دقیق شدن و به بی نهایت سوق می دهد و هر قدر که این رنگ روشن تر باشد انعکاس موجی خود را از دست داده و به آرامش خاموش رنگ سفید می رسد.
تماشای رنگ های گرم ضربان قلب را تشدید می نماید و برای نمایش فضاهای پر هیجان کاربرد دارند. در میان رنگ های گرم، رنگ قرمز به قدرت فاقد و سریع حرکت می کند که از هر رنگ دیگر زودتر به چشم می خورد. اعضای حسی انسان موظفند که به مقایسه رنگ ها بپردازند. چشم ما وقتی خطی را دراز تلقی می کند که با خط دیگری که از آن کوتاه تر است مقایسه شود، اثرات رنگی نیز به همین ترتیب و در مقایسه با هم تفسیر می شوند و اثرات تیرگی، روشنی، شفافیت و خلوص و ده ها ویژگی رنگی نسبت به هم و در کنار هم بررسی و ارزیابی می شوند. به عبارتی رنگ ها <<نسبی>> هستند.
هر گاه بخواهید اثرات و شدت رنگ های اصلی (زرد، قرمز، آبی) را که در کنار هم قرار می گیرند بکاهید بین آنها را با رنگ مشکی احاطه می نمایند و علاوه بر آنها به رنگ های فوق نیز نمود دیگری می بخشید و ارزش رنگی آنها را در کنار مشکی یا خاکستری بروز می دهید رنگ سیاه اثرات رنگ ها در یکدیگر را می کاهد این شیوه در تصویرسازی های اخیر به وفور استفاده می شود. در این حالت اگر به جای مشکی از سفید استفاده کنید رنگ های فوق شفافیت خود را از دست می دهند و در صورتی که مشکی باعث ازدیاد شفافیت آنها می شود. رنگ های سیاه و سفید عناصر رنگی نیرومندی هستند که همیشه در ترکیبات رنگی می توانند به نحو موثری عمل نمایند.
موندریان یکی از برجستگان نقاشی مدرن به کمک رنگ در خطوط پهن سیاه رنگ های دیگر را محدود کرده و هریک را با استحکام فراوانی درخشان نموده است. خطوط سیاه باعث شده تا هر رنگی جلوه حقیقی خود را داشته باشند و تحت تاثیر رنگ های جانبی قرار نگیرد. در اثر فوق احساس سادگی و وضوح در رئالیسم فرم و رنگ اصیل هندسی دیده می شود. در بین دو قطب متضاد (سفید و سیاه) خاکستری های بیشماری وجود دارد که تشخیص خاکستری ها بستگی به ورزیدگی چشم و میزان حساسیت هنرمند دارد.
خاکستری رنگی بی تفاوت و بی شخصیت است و به سرعت تحت تاثیر رنگ مخالف قرار می گیرد. هنگامی که در کنار رنگ های دیگر قرار می گیرد شخصیت و زندگی خود را بدست می آورد این انتقال از لحاظ ذهنی در چشم بیننده به وجود می آید و متعلق به خود رنگ خاکستری نیست. خاکستری را می توان از مخلوط نمودن رنگ های مکمل نیز بدست آورد (مثل آبی و نارنجی) دلاکروا در مورد خاکستری گفته است: خاکستری مخرب نیروی رنگ هاست.
به همین دلیل اهمیت خاکستری و درجات مختلف آن در نقاشی های چینی و ژاپنی از این رنگ فراوان استفاده می شود که این خاصیت در ریشه هنر کشورهای فوق می باشد. در هنر خوشنویسی شرق همچنین ایران نیز این خاصیت به نحوه شایسته ای نمودار است. هنگامی که در اوراق اداری بخواهید رنگ های کروماتیک (رنگین) را در کنار آکروماتیک (سیاه و سفید و خاکستری) قرار دهیم باید آن ها را از حیث ارتفاع (درجه تیره و روشنی) هم اندازه به کار برد در این صورت رنگ های آکروماتیک خاصیت بی رنگی خود را از دست داده و به نظر رنگی قابل توجه این است که در رنگ های اصلی هیچ نشانی از سفید و سیاه در ترکیب خود ندارند وقتی که رنگ های فوق با سیاه یا سفید ترکیب شوند خاموش می شوند که میزان تاریکی و روشنی و خفگی آن ها بستگی به میزان ترکیب آنها با سفید یا سیاه دارد.
رعایت پرسپکتیو در رنگ نیز وجود دارد که این عامل سبب می شود موضوعات مختلف را بر اساس اولویت ها در پلان های اول، دوم، سوم قرار داد به طور مثال اگر می خواهید بخشی از تصویر واضح تر از قسمت های دیگر باشد و بهتر مطرح شود از حیث رنگ آمیزی آن را طوری رنگ نمایید که جلوتر از همه دیده شود. (رعایت ارتفاع رنگی)
در اجرای رنگ آمیزی میتوان از تضاد رنگ های سرد و گرم نیز استفاده نمود. چرا که در این نوع تضاد رنگ های گرم به جلو می آیند و رنگ های سرد عقب رونده هستند. دو عامل، قدرت رنگی هر اثری را مشخص می کند، یکی میزان درخشندگی و دیگری کمیت یا وسعت سطح رنگ استفاده می باشد که رعایت آن موجب هماهنگی در رنگ آمیزی می شود که هر رنگی که دارای روشنی و شدت نور بیشتری باشد باید در سطوح کمتری مورد استفاده قرار گیرد و بالعکس برای تشخیص شدت نور و میزان درخشندگی رنگ ها برخی هنرمندان مثل گوته فرمول و اعدادی را برای محاسبه بهتر و دقیق تر هر رنگ در نظر گرفته است.
در یک ترکیب بندی که با این روش یا در نظر گرفتن اندازه رنگ ها ایجاد می شود مشاهده می شود که سطوح کوچک روشن (رنگ زرد) در میان سطوح وسیع تیره قرار گرفته است که قدرت خودنمایی بیشتری به خود گرفته است و سطوح دیگر پهن تر و عمیق تر دیده می شود. رعایت این قاعده به خصوص در تعیین درست سطوح رنگ بسیار مهم است.
اندازه سطوح رنگ نباید با خطوط طراحی از قبل مشخص شود، زیرا رنگ ها و نسبت های آن ها در رابطه با درخشندگی و میزان درجه اشباع آن ها است و تضادهای رنگی نقش مهمی را به عهده دارند. مثلا سطح رنگ زرد در روی زمینه ای روشن و کم مایه با همان زرد در روی زمینه ای تیره به طور کلی تفاوت دارد. زمینه ای تیره رنگ، سطح کوچکی رنگ می طلبد در صورتی که در زمینه رنگ نسبی آن ها ناشی می شود.
در جمع بندی مطالب این بخش باید اذعان داشت که با توجه به سلیقه های مختلف سفارش دهندگان و مردم و توجه به این که هر فردی به رنگی که مورد علاقه اش می باشد توجه بیشتری دارد.
باید هنرمند برای تقویت دید خود در مورد رنگ ها تمرین های لازم را با کلیه رنگ ها انجام دهد علاوه بر آن، به عواملی که موجب ترکیب رنگ ها در چشم می شوند توجه نمود که این ترکیبات ناشی از خطای باصره، فاصله چشم با سطح رنگین یا به عبارتی اثرجو می باشد.
در بین فرم ها و رنگ ها نیز روابطی را می توان مشاهده نمود و سه شکل اصلی یعنی: مربع، مثلث و دایره را به سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی و رنگ های دیگر با اشکال مختلف نشان می دهند.
مربع: با قرمز که دارای خصوصیاتی است که وزن و تاریکی قرمز با زیبایی و سختی مربع، برابری می کند.
مثلث: در حالتی که جنگجویی و حمله و تعرض را معنی می دهد و با رنگ زرد برابر و هم خاصیت است که می توان سمبل اندیشه و تفکر نیز باشد.
دایره: با دیدن دایره به انسان حالت سستی دست می دهد در حالی که مربع احساس شدت و خشونت را به وجود می آورد دایره با حرکت نرم و صافی که دارد به عنوان سمبل روح و روان به کار می رود و سمبل خورشید و نجوم نیز می باشد. رنگی که با دایره و خصوصیات آن برابری می کند رنگ آبی است که به صورت صاف و شفاف باشد.
رنگ آبی ایجاد آرامش می کند و مانند دایره عمق و فضای معنوی دارد. اگر بخواهید اشکالی برای رنگ های درجه دوم در نظر بگیریم باید برای ذوزنقه رنگ نارنجی برای سبز مثلثی که دارای اضلاع منحنی است و برای بنفش شکل بیضی ناقص را انتخاب کنید نور نه تنها عامل رویت رنگی شی ء می شود بلکه عامل نمایش حجم آن نیز هست برای این منظور اقلا ۳تون مختلف لازم است که عبارتند از: تون نور، تون متوسط و تون سایه.
در تون متوسط جلوه رنگ های موضعی خیلی شدید می باشد و بافت سطح نیز به بهترین وجه قابل رویت می شود، در تون نورانی رنگ شیء روشن شده در تون سایه رنگ شیء تاریک می شود.
نورهای منعکسه، رنگ اجسام را نیز تغییر می دهند، مثلا اگر شیء قرمزی در روی زمینه و مجاور رنگ سفید قرار گیرد، رنگ قرمز به رنگ سفید منعکس می شود. اگر نور قرمزی به سطح سیاهی برخورد کند نوری که منعکس می شود سیاه قهوه ای است. سطوح اشیا هر چه درخشنده تر باشد نورهای منعکس شده با شدت بیشتری به چشم می خورند.
چهار مسئله اصلی که امپرسیون رنگ در طراحی (احساس رنگ) را برای ما مشخص می کند بدین صورت می باشد:
۱- رنگ جسم
۲- رنگ نور
۳- رنگ سایه
۴- رنگ منعکس شده یک شیء را می توان به صورت های مختلفی نمایش داد. از بالا، از روبرو، از پهلو، همچنین این شیء را می توان با خط طراحی کرد یا به حالت پرسپکتیو معرفی نمود یا اینکه حجم آن را به کمک نور و سایه نشان داد.
یکی دیگر از نکات مهم در حس رنگ، سایه های رنگی است که در فصول مختلف سال سایه های اجسام، رنگ های مختلفی را به خود می گیرند. تابش هر نور رنگی به یک شیء باعث می شود که سایه ای به رنگ مکمل در آن شیء بوجود آید. بطور مثال اگر به شیء سفید در روز نور قرمز بتابانیم سایه آن به سبز متمایل خواهد شد.
توجه به اکسپرسیون رنگ در طراحی (حالت رنگ) :
رنگ آبی آسمان آفتابی اثری فعال و جان بخش دارد در حالی که رنگ آبی مهتابی با انرژی آرام مقاومت را از بین می برد و دلتنگی و رکود را با حالتی آرام به جای می گذارد قرمزی چهره دلالت بر خشم، غضب، طغیان، هیجان و تب دارد. اگر چه رنگ های آبی، سبز یا زرد به صورت خالص نشانی از بیماری ندارند اما همین رنگ ها اگر به صورت انسان بتابند به آن حالتی بیمارگونه می دهند.
قرمزی آسمان علامت طغیان و هجوم هوای متلاطم و آسمان آبی و سبز و زرد روشن نوید آرامش و هوای باز را می دهد. گاهی اوقات سایه های زرد رنگ، نورهای بنفش- آتشی به رنگ آبی- سبز، یخ قرمز- نارنجی اکسپرسیونی از رنگ ها برای ما ایجاد می کند که با تجربیات ما موافق نیست.
رنگ زرد که روشن ترین رنگ ها است در کنار سبز زرد تقویت شده، رنگ های بهاری هستند. رنگ های زرد روشن، صورتی و بنفش کمرنگ جلوه شکوفه های بهاری را می نمایاند. بهار نوید دهنده کمال و آغاز رشد طبیعت است. رنگ های بهاری تضاد شدیدی با رنگ های پائیزی دارند. ظبیعت در تابستان به طرف اعلای فراوانی فرم و رنگ می رود و به نهایت درجه غلظت و پررنگی و شکل پذیری می رسد. تابستان تکامل رنگ ها و کنتراست شدید رنگ های اصلی و مکمل را نشان می دهد. زمستان فصل تحرک قدرت های درونی زمین است در پاییز سبزی گیاهان مرده و خاموش و به صورت رنگ های قهوه ای تیره با بنفش در می آیند.
ترکیب بندی (نقش رنگ در ترکیب بندی) و رنگ در طراحی :
بدین معنی است که دو یا چند رنگ را به نحوی خاص در کنار هم و در داخل کادر قرار بدهید که دارای نظمی خاص بوده و مفهوم نهایی را القا نمایند.
انتخاب رنگ مایه ها و نسبت و حالات آنها، محل استقرار و جهت آنها رابطه رنگ ها با هم و بالاخره هر یک از هفت تضاد رنگ ها، عوامل موثر و مسلم برای ایجاد کمپوزیسیون رنگ هستند.
برای ایجاد کمپوزیسیون خوب باید موقعیت و تناسب هر رنگی در رابطه با رنگ های دیگر، که آن را احاطه کرده اند و یا با آن توام هستند، سنجیده شود این نکته یکی از اصول مهم برای تعیین اثر و نمود هرکدام از رنگ ها هست.
یک رنگ باید همواره با توجه به رنگ های اطرافش در نظر گرفته شود. کیفیت و کمیت رنگ ها نیز از عوامل موثر و همچنین نحوه استقرار و جای دادن رنگ ها در ترکیب بندی خوب فوق العاده اهمیت دارند.
حرکات افقی :
دلالت بر وزن فاصله و وسعت و پهنا دارد.
حرکات عمودی :
دارای تضاد شدید با جهت افقی و دلالت بر سبکی و ارتفاع و عمق دارد.
تجمع دو حرکت افقی و عمودی مفهوم سطح را نشان می دهد که دارای ارزش تعادل و استحکام است. هرگاه جهت های عمودی و افقی همدیگر را قطع کنند اثر آن ها بسیار شدیدتر می شود.
حرکات مورب :
این گونه جهت ها ایجاد حرکت می کند و نظر انسان را به سوی عمق اثر هدایت می کند. فرم های مدور که از دایره مشتق می شوند دارای اثر تمرکز هستند و در عین حال ایجاد حرکت می کنند. دو یا چند رنگ که در یک مسیر قرار می گیرند می توانند ایجاد حرکت کنند. نظم تابلو علاوه بر کمک فرم های هماهنگ به کمک گروه و رنگ های تاریک و روشن – سرد و گرم نیز فراهم می شود. حالت قرار گرفتن رنگ ها و پخش آن ها با توجه به تضادهای مختلف رنگ مایه ها از شرایط ضروری و اولیه یک ترکیب بندی خوب است.
از همه نکات مهمتر جهت و حرکت فرم های موجود در یک ترکیب بندی است که در عین تنوع با به وجود آوردن رابطه بین یکایک آنها، کمپوزیسیون دارای ارزش خاص خواهد شد. زمانی که از رنگ مایه ها به صورت سطوح کوچک یا وسیع استفاده شود، رنگ ها می توانند در شرایط خاص قدرت شدیدتری بیابند.
نقش رنگ در طراحی :
در اکثر اوراق پر تیراژ دنیا با رنگ مشکی بر روی کاغذ کاهی نازک و به کثرت روی کاغذ سفید چاپ می شوند. تعداد زیاد نسخه های یک اوراق و بالا بودن هزینه های چاپ و در عین حال یک بار مصرف شدن اوراق موجب می شود تا صاحبان اوراق ها کمتر به استفاده از رنگ های دیگر به جز مشکی در چاپ اوراق خود باشند. گاهی که به کارگیری رنگ دوم ضرورت می یابد، از رنگ برای چاپ بعضی مطالب و کادر بعضی از مفاهیم مهم استفاده می شود. رنگ قرمز دارای طول موج زیاد و موثر بر انسان است. اکثر مردم به این رنگ بیش از دیگر رنگ ها حساس هستند.
لذا در هر کجا که این رنگ به چشم می خورد سریعا جلب توجه کرده و نگاه انسان را به سمت خود می کشد. همین ویژگی رنگ قرمز و رنگ های نزدیک به آن مانند نارنجی و یا پرتقالی که از خانواده رنگ های گرم هستند، باعث می شود تا مطبوعات و اوراق ها این رنگ ها را در مورد لزوم به عنوان رنگ دوم به کار گیرند.
به کارگیری رنگ دوم علاوه رنگهای گرم، از دیگر رنگها نیز صورت می گیرد.
رنگ های سرد و رنگ های ترکیبی خنثی (خاکستری) نیز بعضا مورد استفاده قرار می گیرند. در جاهایی که لازم است فضایی ملایم و آرام داشته باشید می توان از رنگ های آبی و هم خانواده آن بهره مند شد. در هر حال رنگی که به عنوان رنگ دوم در اوراق ها استفاده می شود، معمولا برای تاثیر گذاری ویژه ای است که با صلاحدید اوراق به کار گرفته شود.
گاهی نیز علاوه بر رنگ اول، از رنگ دوم نیز برای زیباتر شدن تصویر استفاده می شود. در این حال تصویر با دو رنگ چاپ می شود که اصطلاحا به آن دو تن می گویند.
هم اکنون با پیشرفت سریع تکنولوژی صفحه آرایی و چاپ امکان استفاده بیشتر از رنگ برای اکثر اوراق ها فراهم شده و تعدادی از آنها از چاپ تمام رنگی نیز بهره می گیرند. البته چاپ چهار رنگ اوراق هزینه هایی دارد که گردانندگان اوراق ها، آن هزینه ها را تامین می کنند. از طرف دیگر رنگین شدن اوراق باعث می شود استقبال مردم از آن بیشتر شود و همین امر موجب فروش و درآمد افزون تر می گردد که می تواند پاسخگوی هزینه های جاری سفارش دهنده جنبه تبلیغاتی اوراق داشته باشد.
با ملاحظه و مقایسه نمونه هایی از اوراق های تک رنگ، دو رنگ و چهار رنگ می توانید به تاثیر بصری و ایجاد جذابیت و زیبایی حضور رنگ پی ببرید.
توجه به این نکته که در وبسایت باید از چه ترکیب رنگی برای جذب مخاطب و ایجاد فضای موردنظر، استفاده کنیم، بسیار حائز اهمیت است. برای درک بیشتر این مسئله بد نیست به چند مورد از تحقیقات روانشناسان در زمینه تاثیر رنگها توجه کنید:
– رنگها تاثیر زیادی روی احساسات بیننده در ۹۰ ثانیه اول دیدن میگذارند.
– اثر رنگ میتواند بیننده را ترغیب به خرید یک جنس از شما کند.
– رنگها رفتار ما را در برابر یک موضوع فقط تشدید نمیکنند، بلکه اثر خود را کاملا در رفتار ما نشان میدهند.
– یک رنگ در فرهنگها و مناطق مختلف تاثیر متفاوتی دارد.
– هر رنگ به تنهایی یک پیام مخصوص به چشم بیننده میفرستد.
به قول مکلوهان، رسانه همان پیام است. همانطور که در مدیریت نوین، متدی به عنوان بهترین شیوه مدیریت در کار وجود ندارد، ترکیب و هماهنگی و استقرار یک نظام در رنگبندی صفحات وب نیز، چنین رویکردی دارد. تجربه، دانش و هنر طراح وب است که سایتی را برای ما جذاب و قابل اطمینان و سایتی دیگر را سرد و غیر قابل اطمینان میکند.
یکی از اصول بسیار مهم و کلیدی در طراحی صفحات وب، توجه به اصل رنگبندی صفحات و استفاده از رنگهای مکمل و ترکیبی مطلوبی است که کاربران بتوانند بر اساس اصل سهولت و جذابیت صفحه، به مشاهده مطالب آن بپردازند
این که چه رنگی متناسب سایتهای وب است، پرسشی است که کارشناسان وب، پاسخ جامع و کاملی برای آن ارایه نکردهاند، متخصصات طراحی وب نیز بیشتر روی زیباسازی وبسایت تمرکز نموده و کمتر به مسئله روانشناسی رنگهاا در طراحی سایت، توجه کردهاند.
بنابراین یک مدیر بر اساس سیاستهایی که برای جذب مخاطب و ایجاد فضای اطمینان در وبسایت دنبال میکند، باید با کمی آگاهی در مورد روانشناسی رنگهاا و تاثیر هر رنگ در مخاطب، خطمشی طراح وب را در رنگبندی صفحات مختلف وبسایت مشخص کند.
در رنگبندی یک صفحه، باید به این موضوع توجه شود که این رنگ قرار است در چه صفحهای و با چه موضوعی به کار رود. یعنی اصل توجه به عملکرد و محوریت سایت، در رنگبندی مطالب مهم است.
به عنوان مثال سایتهای دولتی و به طور کل، سایتهایی با بازدیدکننده بسیار بالا، معمولا از رنگ سفید برای زمینه صفحات و رنگ آبی برای لینکهای صفحه و رنگ بنفش برای لینکهای مشاهده شده استفاده میکنند.
سایتهایی که بیشتر جنبه شخصی دارند، از رنگهای مکمل استفاده میکنند. مثلا رنگ سبز پررنگ در کنار سرمهای، جذابیت خاصی به سایتهایی با موضوع بازرگانی میدهد و یا در طراحی سایتهای کودکان، از رنگهای خیلی شاد استفاده میشود.
سایتی مانند یاهو که روزانه میلیونها مخاطب دارد و از صدها بخش متنوع تشکیل شده است، برای هر بخش خود از یک چیدمان و رنگبندی خاصی در طراحی صفحات اکتیو، استفاده کرده است. مثلا بخش کودکان یاهو با بخش بازرگانی آن بسیار متفاوت است.
رنگها دارای قدرت هستند. شما میتوانید از قدرت رنگها در برند سازی خود یا کسبوکار استفاده کنید.
لوگو و هویت بصری یک برند شامل چندین نشانگر تصویری مانند شکلها، نمادها، شماره و کلمات است. اما جزء بصری اصلی که مردم بیشتر از همه به خاطر میسپارند، رنگ است. در حقیقت، رنگ شناخت برند را تا ۸۰٪ افزایش میدهد.
رنگها میتوانند بر احساس مشتری در هنگام نگاه کردن به هویت بصری یک برند تأثیرگذار باشد و باعث شود در بین گروه بزرگی از برندها به یادماندنی باشد.
چه طراح باشید و چه صاحب یک کسبوکار، دانستن معانی رنگ و نمادها مفید است تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. اگر رنگی را به معنای “آرامش” برای لوگوی تجاری یک کسبوکار با موضوع ورزشهای سخت و شدید انتخاب کنید، ممکن است پیام اشتباهی را به مخاطب خودالقا کنید.
چگونه از روانشناسی رنگ ها در تبلیغات و بازاریابی استفاده کنیم؟
مغز ما از رنگها برای شناسایی ویژگیهای محصولات و برندهای تولید کننده محصولات استفاده میکند. به همین دلیل است که رنگ زرد فسفری برای کامپیوتر مناسب ولی برای کاپکیک تهوعآور است. به طور خلاصه میتوان گفت که این تصورات ذهنی همان روانشناسی رنگها در کار است. در اینجا راهنمایی کاملی راجع به نحوه استفاده از رنگها در تبلیغات و بازاریابی ارائه شده است.
ارتباطاتی که مغزهای ما با رنگهای خاصی برقرار میکند راهحل مناسبی برای ایجاد ارتباط میان بازاریابی مواد مختلف و مخاطبان هدف آنهاست. اگر به دقت رنگهای مورد استفاده در تبلیغات صنعت خود را بررسی کنید متوجه خواهید شد که رنگهای یکسانی به طور مکرر ظاهر میشوند. این مشاهده اتفاقی و این رنگها مورد علاقه رقیبان شما نیست! مطابق روانشناسی رنگ این رنگها موجب ارتباط نیازها و انتظارات مخاطبان شما با برند صنعتتان میشود.
انتخاب رنگ ایدهآل برای بازاریابی و تبلیغات تا حدودی بر اساس زیبایی شناسی، آزمودن و علمی است. البته تأثیر این سه مورد بیشتر از آن چیزی است که متوجه شوید. روانشناسی رنگ ها در بازاریابی آنچیزی است که به بررسی آن خواهیم پرداخت تا به شما برای بهتر و موثرتر رساندن پیامتان کمک کنیم.
چرا روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و تبلیغات مهم هستند؟
رنگها به زبانی سخن میگویند که قابل تکرار نیست. به این معنا که به کمک احساسات با ما ارتباط برقرار میکنند و به همین دلیل تأثیر بیشتری در ترغیب دارند.
رنگ محصول ما را متقاعد میکند که جنس فعلی تازهتر از جنس مشابه با رنگ دیگری است. انتخاب رنگ میتواند بر احساس مؤثر بودن دارو (حتی در حد دلخوش کردن و بی اثر بودن) نیز اثر بگذارد. تولیدکنندگان دارو برای تأثیر بیشتر قرصهای خوابآور از رنگهای آبی و محرکهای زرد و قرمز استفاده میکنند زیرا این مصرف کنندگان متأثر از تأثیر این رنگها هستند.
با اینکه ممکن است جادو به نظر برسد ولی اطلاعاتی برای حمایت از این مطالب وجود دارد. ۸۵ درصد از مصرف کنندگان رنگ را به عنوان اولین دلیل انتخاب یک محصول برای خرید عنوان کردهاند. علاوه بر این، تا ۹۰ درصد از تصمیمات راجع به محصولات تنها بر اساس رنگ محصولات است. به گفته محققان روانشناسی رنگ، ۴۲ درصد از مصرف کنندهها بر اساس رنگ و طراحی وبسایت، ایده خود را نسبت به آن شکل میدهند و رنگ آنها بیش از هر عامل دیگری بر نظرشان تاثیرگذار است. در ۵۲ درصد مواقع انتخاب رنگ ضعیف و سایر موارد طراحی دارای جذابیت کمتر به کاربران این پیام را میدهد که هرگز برنگردید.
روانشناسی رنگ ها چگونه با خریداران در ارتباط است؟
اهمیت رنگها در بازاریابی و تبلیغات واضح است اما چالش اصلی مربوط به روانشناسی رنگ هایی است که به شما کمک کند با خریداران صحبت کنید. ممکن است اصول اولیه روانشناسی رنگ مانند قرمز=شور و شوق و سفید=پاکیزگی را بدانید، اما این آگاهی تنها آغاز راه پیچیدهای است که تأثیر رنگ بر نحوه تفکر و احساس خریدار نسبت به یک محصول را نشان میدهد.
یک مثال
برای مثال محققان ارتباطاتی بین رنگهای خاصی مانند قرمز، آبی سلطنتی، مشکی و نارنجی را با رفتارها شناسایی کردهاند که به سادگی بر انگیزه خریداران تأثیر میگذارد. انتخاب رنگ کسانی که به دنبال شکار مشتریان هستند، کله غازی و آبی سیر است. برخی از رنگهای کمرنگ مانند صورتی، آبی آسمانی و سایر رنگهای روشن احساسات زیادی را برمیانگیزد و احساس ارتباط با خریداران لباسهای سنتی را به فرد منتقل میکند. به همین ترتیب میتوان گفت که مطابق روانشناسی رنگ ، قهوهای انتخاب خوبی برای بستهبندی نیست زیرا این حس را منتقل میکند که به سبزیجات و میوههای پوسیده و ترشیده فکر کنیم.
هر رنگ برای کار خاصی مناسب است
روانشناسی رنگ ها تنها به معنای برانگیختن احساسات نیست. این روانشناسی راجع به استفاده از رنگها برای محصولات و برندها با هدف برآورده کردن انتظارات مصرفکنندههاست. تمام رنگهایی که برای یک محصول خاص یا نوعی از خدمات غیر مناسب هستند مانند لوگوی زرد روشن و نارنجی برای بانک یا قهوهای یا طوسی برای محصولات بهداشتی زنانه را تصور کنید. این رنگها از نظر ما انتخاب اشتباهی هستند زیرا مطابق انتظاراتمان نیستند.
انتظارات ما از رنگها تا حدی زیادی ریشه بیولوژیکی دارد. قرمز، رنگ محبوبی برای برندهای مواد غذایی است زیرا میوههای قرمز روشن رسیده و آماده خوردن هستند و گوشت تازه برش خورده نیز به این رنگ است. طبیعت به ما آموخته است که معنای برخی از رنگهای خاص چیست و بهترین روش انتخاب رنگ در طراحی، توجه به طبیعت است. افراد تصمیمهای خرید خود را بر اساس آنچه از دیدن رنگها حس میکنند، نهایی میسازند.
تأثیر روانشناسی رنگ ها بر درک ما از دنیا همیشه واضح و حتی همیشه عقلانی نیست. ارتباط ما با رنگها حتی میتواند تأثیر زیادی از پیشزمینه فرهنگی، پیشینه فردی و علایق شخصی ما بگیرد. اما میتوانیم بر اساس علم روانشناسی رنگها تعمیم کلی دهیم. این تعمیم را با تحقیق مخاطبان ترکیب کنید تا بینش عمیقتری نسبت به ترجیحات یک مصرفکنندهی خاص به دست آورید.